یادش بخیر
سلام
دیدید آهیل چه زشته اون بچه ی تنویره باورم نمیشه آخرش با صنم ازدواج میکنه اصلا بهش نمیاد.
یادش بخیر قسمت هشت همون موقعی که زویا اشتبایی رفته بود تو حمومه اسد کلی خندیدیم
یا اون روزی که زویا رمز گوشی اسد رو عوض کرده بود بیچاره اسد روزی هزار بار میگفت زویا ببخشید تا قفل گوشی باز شه چه روزایی بود حتی فکرش نمیکردیم که اینجوری شه دلم بره شعرای مسخره ی زویا تنگ شده بره از پنجره پریدن های آیان بره گوجه...
وای دیگه کی زرت زرت شعر میگه؟ دیگه کی به زویا میگه جوجه اردک زشت ؟ کی؟
دیگه حال نوشتن ندارم بای
نظرات شما عزیزان: